حکمتیار را بر میگردانند

نصیرمهرین

این نبشته، پس از چند سال دوباره نشر می شود

24 فبروری 2012 دمی با تاریخ*

یکی از نمایش های هفتۀ پیشین درکابل (سال 2012؟)، که زیرنام همایش صلح معرفی اش کردند، آرزومندی های بود برای یافتن صلح  با طالبان و حکمتیار که مورد تأیید همایش قرار گرفت  . حکمتیار چراغ سبز نشان داد و رئیس جمهور با شنیدن پیام او دستاوردی نصیب شد!

 دورازاحتمال نیست که این خبر، برای آنانی که در مواضع ، گفتار وکردار طالبان وحکمتیار تباهی برای افغانستان ورنج آوری برای مردم را دیده اند وشاهد رفتار های شیطنت آمیزسیاسی بوده اند ،تلخکامانه و تبسم انگیزباشد. زیرا آن هیاهوی بسیار وپیشنهاد های که پیشتر در اثر بازدیدهای پنهانی تدارک دیده شده بود ، همچنان نقش گروهی  ازآدم های که با احساس مسؤولیت و آگاهی از ریشه های ویرانگرانه وتباهی های این چند سال پسین ودرد مردم افغانستان بیگانه هستند؛ نمیتواند اندیشناکی بیشتر را بار نیاورد .

 فشردۀ در خواست پایان همایش، گرچه در ظاهری آراسته با صلح جویی چهره نمود، اما با توجه به واقعیت های تلخ و عوامل اصلی جنگ طلبی وبی ایمنی آفرینی ها وبا توجه به نادیده گرفتن نقش حکمتیار وطالبان در آن ، گونه یی از ساده لوحی رامعرفی کرد. این ساده انگاشتن آن جمع هنوز در معرض ابراز نظر بیشتر قرار نگرفته بودکه گلبدین حکمتیار ، با لحن وموضع  اندک متفاوت با مواضع پیشینه اش، چنان ماهرانه  به سخن آمد که هم مدالی در سینۀ برگزارکنندگان همایش بیاویزد وهم خود و رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان را، به عنوان آدم هایی که دستاورد های صلحجویانه را عرضه کرده اند ، به شمار آورد .

ترکیب همایش به ویژه سنجشگری های اتنیکی آن ، همچنان بالابردن نقش واهمیت حکمتیارتروریست تجرید شده وتمکینی را که در برابر او پیشنهاد میکند، تردیدی برجای نماند که گفته شود، نشان دار دسیسه یی است که پای تبانی دولت وحکمتیار را میتوان در آن برجسته تر دید .

انسان تجرید شده ودر رابطه با گروه کوچکی از روابط حزب اسلامی را که کاری جز ویرانگری، دهشت آفرینی وترورنداشته است، به عنوان متاعی رنگ کرده از طرف همایش کوزه گران خود کوزه خر، در بازار سیاسی آشفتهٔ افغانستان، با دادن اهمیت صلح آفرینی به نمایش می گذارند .

برین باورداشت ها ومواضع مکث بیشتر می کنیم :

  دیریست که افغانستان به صلح نیاز دارد. مردم  در تنور آتش جنگ ، عذاب و رنج بسیار دیده اند . تداوم جنگ زمینه ساز رجعت گرایی ها و ناتوانی های برای ایجاد تحرک وحل مشکلات تراکم کرده شده است . مردم از دسترسی به نهادها ونظام هایی که معطوف به مرهم گذاری بر زخم هایشان باشد ، محروم مانده اند . اصلاً نه تنها نسیم عدالت برتن شان نوزیده است که شلاق های تن آزار عوض شده وتداوم یافته است  .پس ضرورت دسترسی به صلح آن چنان واضح است وشناخته شده که نمی شود در پی دسترسی آن نبود. اما مشکل این  است که جامعۀ ما، جنگ خویان وجنگ جویانی را دارد که در هیآت عقل وخرد ایشان چیزی به نام مسؤولیت انسانی وفهم ودرک اهمیت صلح جایی نداشته وندارد . چه با سیاست های خصم آمیز وقهر آفرینی که مخالفین را به مصاف جنگ طلبیده اندوچه با منفعتی که از تداوم جنگ در اشکال اقتصادی وسیاسی  دیده اند ، جنگ را حفاظت کرده واستمرار بخشیده اند. باندهای سلاح فروش و گروه های عاجز از مبارزۀ سیاسی که با جنگ وخونریزی و دهشت افگنی وسیلۀ فشار شده اند ، در جنگ منفعت خویش را می بینند .

با چنین حال واحوالی که دامنگیر جامعه ما است ، هرگونه انصراف از جنگ واشکال آن ، احساس خوشی ورضایت  رابرای صلح جویان دست میدهد .

اما ساده لوحانه واشتباه امیز است اگر به نیرو و جمیع جوانب پیشنهاد های که زیر نام تأمین صلح به خورد مردم  میدهند، توجه نگردد . بی توجهی به حکمتیاروطالبان از آن نمونه ها است .

تا حال، حکمتیار و طالبان حضور خویش را از راه دهشت افگنی  واتخاذ راه ترور های وحشت آمیز تحمیل کرده اند . ازهمین رو نیز بوده است که به عنوان نیروی تروریست شناخته شده اند . اما توفیق آن ها درین است که از همان راه های تروریستی  طرف دولت وحامیان جهانی اش را به تمکین واداشته اند جلسه یی که در ماه میزان سال 1386 زیر نام اجلاس کابل دایر گردید ، همچنان انتشار اعلامیه های نماینده ملل متحد مبنی بر  در پیش گرفتن گفتگو با طالبان حاکی از چنان تسلیمی وتمکین با نیروی شناخته شدۀ تروریست ودهشت افگن بود . وچنانکه بارها دیده شده است درین تمایل دست حلقات نزدیک با رئیس جمهور فعال است . بحران ناتو وسیاست به بن بست رسیدۀ ایالات متحده امریکا که با بهره گیری ها و تداوم سیاست سنتی پاکستان درقبال افغانستان همراه می باشد ، در آفرینش جو تسلیمی به طالبان وحکمتیار کمک رسانیده است دولت افغانستان که طی چند سال اخیر نیز از داشتن یک سیاست شفاف وتروریست ستیزانۀ جامع محروم بود ، این بار حتا از همان پیشرط های ناقص پیشینه که پذیرش قانون اساسی وانصراف از خونریزی رامطرح میکرد گامی فراتر گذاشته است . واین عقب نشینی جای تعجبی نیز ندارد . زیرانه تنها هم اندیشان با طالبان وحکمتیار در همه ارکان های دولت حضور فعال دارند بلکه  روز تا روز نهاد های مختلف در راستای پذیرش حکمتیار وطالبان بازسازی شده اند .

در خواست همایش از دولت برای گرفتن ارتباط با طالبان وحکمتیار ازین نیروی مدافع آنها نیز برخاسته است . پیش از آن بارها گزارشاتی فاش کرده اند که دولت با طالبان وحکمتیار ارتباط دارد ومیان هم  درپشت پرده به صحبت پرداخته اند.

اما طالبان وحکمتیار هیچ گاهی به مواضعی نرسیده اند که بتوان در آن جلوۀ کوچک صلح خواهی و دوری گزینی از دهشت آوری را سراغ گرفت .

گفتیم حضور هم اندیشان با طالبان و حکمتیاردر نهادهای مختلف دولتی که بیشتر با معاونت شخص رئیس جمهور واردشده اند ، رشته های بیشتری را برای ارتباط گیری وتفاهم با گروه های تروریست  بوجود آورده است . از آن جمله مجلس سنای افغانستان را نیز میتوان نام برد . این نهادها به هم فکری وهم اندیشی وخویشاوندی های گوناگون به طالبان می اندیشند ، بدون اینکه حد اقل توان اندیشیدن به چالش های را دارا باشند که آن دو گروه در چند سال اخیر بوجود آورده اند و بدون اینکه بدانند که طالبان وحکمتیار با آرزوهای که برای ایجاد جامعه مدنی از آن سخن گفته می شود ، نهتنها فاصلۀ بسیار دارند بلکه از دشمنان سرسخت چنان جامعه یی هستند . ازینجاست که وقتی می شنویم که طرفداران جامعه مد نی در افغانستان نیز در فیصله های آن همایش سهم  دارند ، ابراز نظر تأسف بارتر می شود. زیرا جامعه مدنی با چشم پوشی از ظرفیت های موجود در وجود طالبان وحکمتیار وآنچه تا حال به ظهور رسیده است ، نمی تواند قابل دسترسی باشد .

طالبان وحکمتیارنیروهای بوده اند که خفقان زاترین نظام رابرای افغانستان خواسته اند . مظاهر آن نظام سیاه را نشان داده اند. تمکین در برابر آنها رسمیت دادن ابعادی از سیاست های دورۀ طالبی  با پیامد های دیگری چون دور کردن جناح های دیگری از دولت وجامعه خواهد بود . به دامنۀ اندیشناکی  در افغانستان بیش از پیش خواهد افزود ومردمان وطن راکه چکمه های خون آشام طالبی را دیده اند ، دربی امنیتی همیشگی قرار خواهد  داد . و آۀنانی را که در زیر سایۀ وحمایتنیروهای خارجی به افغانستان برگشتند نیز در امان نخواهد ماند . زیرا مطالبه طالبان برای بازگشت نیروهای خارجی ومطابق طرح اخیر حکمتیار خروج آنها از شهر ها ، جابجایی نیروهای را همراه خواهددداشت که در دورۀ طالبی دیده شده است . موج خونریزی که از حرکت طالبان دو کشور افغانستان وپاکستان ، چند وتاحدودی کشور اخیری را تهدید کرده بود ، دوباره، گسترده تر وبا همکاری جناح های دولتی طرفدار حامد کرزی ، در کشور ما باردیگر عمل خواهند کرد .

و این دورنما برای  حلقه های نزدیک به رئیس جمهور، اهمیتی ندارد . تجارب دیروزه نیز در اختیار است که از همه جنایات طالبان دفاع کرده اند .

این چنین است که نمی توان پذیرفت تلاش برای بازگشتاندن حکمتیار ، گامی در جهت نیل به صلح باشد. بلکه موید آن است که افغانستان  را دو دسته  ، تحویل نیروهای می کنند که خونریز و دهشت افگن هستند . درطی چند سال هم هیچگونه مبارزۀ فرهنگی واجتماعی علیه جوانب دهشت افگنی آنها از طرف دولت به عمل نیامده است . خبرهای راست ودروغ در زمینه نظامی، همواره  افواهات همکاری با طالبان را نیز صحه گذاشته است .

  اقدامات آبرو دهی به تروریست ها، باردیگر نشان میدهد که حلقه های بی مسولیت وتوطئه گر به سرنوشت مردم افغانستان بازی می کنند . سیاست غلطی که حاکی از شکست سیاست چندین ساله مبارزه با تروریسم نیزاست .

وچقدر تأسف باراست که مدعیان جامعه مدنی ، حقوق بشر و هواخواهان دیموکراسی که جانب سیاست های طالبی دولت را الزام میکنند ، به روی خویش نمیاورند که رعایت حقوق بشر ، جامعه مدنی و نظام مبتی بر دیمکراسی ، صحه گذاری به طالب وحکمتیار را برنمی تابد .

صحبت با آنها را نمی توان گناه پنداشت . اما چشم پوشی از جنایات ایشان ،هم اندیشی با آنهاست .

روزهای اخیر این سرنوشت را رقم زده است .

***

هرکسی را راهش

  مصاحبه گلب الدین حکمتیار با مجله اشپیگل (Der Spiegel 3/2007  ( را خواندم، و به راهی که درپیش گرفته است، اندیشیدم . راهی را که او سالها دنبال کرد ، کم وبیش ، وبا تفسیر ها وبرداشت های متفاوت ، ممکن است، بسیاری از مردمان کشورما بدانند . حتا اگر نبشته های توجیهی گروهی نیز آن افکار واعمال وی را همراهی کنند، قدر مسلم این است که در تصویر واقعی مرامی وی تغییر فاحشی رونما نخواهد شد . زیرا نقش وی درسینه تاریخ چند دهه پسین بسیار برجسته نقش شده استهمانگونه که خونریزی ها وآتش افروزی هایی که در جنگ های کابل ( البته با سهمگیری کلیه اجزای جهادی ) از او سر زد، در تداوم پیشینه های ترساننده ، اختطاف ها واعدام ها وسایر اعمال خرابکارانه وهم جوشی سیاسی اش با پاکستان بود  ، برامد های سیاسی اش درین اواخر ، زیرنام مبارزه با حضور قوای خار جی ، در هیچ صورتی از آن انگیزه های محرک وی جدا نتواند باشد .

اگر اندکی به پیشینه هایش اشارتی رود ، به عنوان انسان فعال واکنشی مجسم میشود . اما واکنش هایش در محدوده برامدها، علیه نهادهای چون خلق وپرچم وشعله جاوید که با بار های عقیدتی وفلسفی متضاد او معرفی شده اند ، نبوده است . حکمتیار با جلوه های مدرنیته دولتی در جامعه به ستیز برخاسته و قدرت میخواست . کودتای 26 سرطان محمد داوودخان ، وحاکمیت او که خاستگاه انحصاری قدرت وسرکوبگرانه داشت ، هرچند درظاهر امر به تضعیف توان حکمتیار در جامعه منتج شد ، اما حکمتیار را در راه نیل به اهداف رهبردیش کمک رسانید . حکمتیار نیاز داشت که بهره برداری های عقیده یی را به کار ببندد . مخالفین را در چهره ضد اسلامی نشان دهد تا در دل مردم مسلمان ره ببرد به عقبگاه استراتیژیک ضرورت د اشت ، آن پشتوانه مساعد در پاکستان بود . ذخایر بسیار زیاد بالقوه وهر آن آماده  کمک برای وی ، در وجود نهادهای سیاسی – مذهبی  پاکستان از یکطرف و از طرف دیگر، استفاده  از همچو کار ابزار های سیاسی – نظامی برای حکومت ذوالفقار علی بوتو به عنوان وسیله فشار علیه دولت افغانستان ، حکمتیاررابرای اقدامات عملی ورهبردی مدد میرسانید .

 کودتای 7ثور وادامه ارزوهایش در تجاوز شوروی ، میدان فعالیت وبهره گیری های حکمتیار رادر گستره جهانی از واشنگتن تا پکن و کشورهای اروپایی وعربی موقع مناسبتر داد . حضور ظلم در جامعه،  غذایی  تبلیغاتی  بهتر رابرایش فر اهم آورد . با توجه به سوابق سیاسی که از فعالان وفرد با قریحه در سازماندهی بود وبرعلاوه نمایندگی اتحادیه محصلان رادر دانشگاه ( پوهنتون) کابل داشت ؛ وبا توجه به نارسایی های فعالان هم اندیش دیگر در مقایسه با او، ذهنیت دست یافتن به مقام شماره یک ، همواره او را به عنوان یکی از جاه طلب ترین انسان های که تاریخ ما درین چند دهه دیده است، شناسانید . وبرای تحقق این هدف نیز از خشن ترین شیوه ها همواره بهره گرفت . راه  تحقق آرزوهای  حکمتیار پس از 8 ثور مسدود گردید . اما او از پای ننشست. در پهلوی انتقال پیام های راکتی وشهر سوزانه اش ، از روزنه های متفاوت نیز بهره جست . ازشروع ده هفتاد ببعد ، از عامل مساعد وهمواره موجود قومی بهره برداری کرد . ضعف حکومت برهان ربانی را که دربسا از اساسی ترین مسایل وجه مشترک داشت، درمعرض استفاده نهاد. صدراعظم  مقرر شد . اقسام نازهای سیاسی درپیش گرفت

با جان وتوان حرکت یافتن تحریک اسلامی طالبان ، گویی دوران بازنشستگی حکمتیار فرارسیده بود که از نظر ها افتاد  . . .

 اما اینک او باریگر دریکی از مقاطع بحرانی، سربرآورده طرح های خویش را  برای نجات افغانستان مطرح میکند . و دولت جمهوری اسلامی حامد کرزی پنهانی وعلنی دست همکاری بسویش دراز کرده است .

 این بار حکمتیار در مقام یکی از طرف های جنگ در افغانستان ، در پاسخ به این سوال خبرنگار اشپیگل که تحت کدام شرایط حاضر به آتش بس هستید ، چنین میگوید :

 ما پیشنهاد نکات پایان را میکنیم  :

خروج همه قوای خارجی از افغانستان .

ایجاد حکومت انتقالی ، بدون حضوروسهمگیری گروپ های که تواقفقتنامه جلسه پطرزبرگر(بن) را امضأ کرده اند .

بستن همه دستگاه های فرستنده رادیویی، تلویزیونی ، وکلیه انتشاراتی که با پول منابع خارجی تمویل وکنترول میشوند .

فراخواندن نمایندگان حقیقی مردم به منظور اتخاذ تصمیم برای قانون اساسی ، پارلمان ، حکومت ، ارتش ملی  . . .

این سخنان را حکمتیار، هنگامی میگوید که ایالات متحده امریکا واقعا در رنج وعذاب بن بست های دست وپاگیر در افغانستان و عراق بسر میبرد . از سوی دیگر ، دپلوماسی ونیات آزمندانه پاکستان دوباره جدی تر در دفاع از طالبان که شامل حال حکمتیار نیز میشود ، قدبرافراشته است . ودرین ارتباط نباید فراموش کرد که  نفوذ طلبی پاکستان در افغانستان برای امریکا با نفوذ طلبی ایران درعراق فرق دارد . هزار ویکرشته دولت پاکستان را با امریکا و بریتانیا پیوند میدهد  . ازینروست که میشود گفت ، خاطر خواهی وپذ یرش طرح های پاکستان برای امریکا بعید بنظر نمیرسد . در حالی که موقف جمهوری اسلامی ایران در قبال اسراییل و تلاشهای غرض دسترسی به کوره های اتومی ، همچنان نفوذ در عراق برای امریکا قابل تحمل نتواند بود .امریکا ، راهی را که برای کنترول جهان درپیش گرفته، در نمونه نخستین افغانستان وسپس عراق به شکست مواجه شده است . فشارهای داخلی وعکس العمل ذهنیت عامه وگستره تر شدن دامنه اعتراض ها بر دولت بوش فشار میاورند . (H.Abenblat.Politik. 29 janur)

 گسست هواخواهان دبلیو بوش از او فزونی یافته است . شمار نمایندگان دموکراتها از جمهوری خواهان پیشی گرفته است . در بقیه کشورهای که عساکر شان در افغانستان خضور دارند ، نیزصدای نارضایتی بلند شده است . بیروکراسی واستفاده های سو، نارسایی مدیریت ، شکست برنامه های مبارزه با تروریسم، مواد مخدر در افغانستان ، در مطبوعات غربی  بازتاب فزاینده دارد . انتشار خبر مرگ هر جوان این کشورها در افغانستان به دامنه نارضایتی ها می افزاید . واین درحالی است که مشکلات اقتصادی وبحرانها دامن همه را گرفته است . بعید بنظر نمیرسد که وعده های  کمک مالی 20 ملیارد دالری جنوری 2006 لندن(Wirtschaftwoche.Nr.441.30.10.2006) در اینده با مشکلات بسیار مواجه شود . میشود گفت که تا حال پول وعسکر وابزار جنگی برای راهی که امریکا درپیش گرفته است ، کمک نرسانیده اند . دیموکراسی وپارلمان موجود را نیز نباید جدا از تمنیات حضور ایالات متحده در افانستان درنظر گرفت . باید آن را جدا از مقوله دیموکراسی که یک جامعه دارنده ظرفیت های آن هست واز دل آن بیرون میاید به تعریف گرفت . این دیموکراسی را همانگونه که B52 با خود بعنوان ملزومات سیاسی با خود آورده است ، در صورت لزوم با خود خواهد برد .

حکمتیار انسانیست تجربه دیده و سرد وگرم روزگارچشیده . تاکتیک واسترانیژی را نیز میداند . او همان کسی است که شهر کابل را بخاک وخون کشانید با این ادعا که ملیشه ها در دولت هستند ، وبا همان ملیشه ها شورای سیاسی وجنگی ایجاد کرد . . . رقبا ومخالفین خود را به داشتن  ارتباط با خلقی ها وپرچمی محکوم میکرد اما نماینگان خویش را برای تماس با نمایندگان نجیب ( سلیمان لایق ) به لیبیا میفرستاد . این آدم با حفظ تمام آرزوهای جاه طلبانه اش چرا از بحران امریکا بهره برداری نکند ونتواند ؟

اوضاع چنان بحرانی است که امریکا همانگونه که دیموکراسی B52 را با هیأت معیتی اش برد، دور از احتمال نیست که گلیم آنرا روزی جمع کند و درعوض جمهوری ریاستی ، اضطراری، نظامی  با ادعای مطابق شرایط قبیله یی جامعه افغانی  . . . را نیز برقرار کند . ودرنتیجه تحریک اسلامی طالبان ( شاید بدون ملاعمر ) وحکمتیار وحکمتیار اندیشان در تأمین امنیت خواهند کوشید !

اما چرا به این احتمالات تکیه می کنیم ؟ برای آنکه اختیار دارما دیگران هستند . وهمواره چنین بوده است که اختیار دار ، مصلحت خود را درنظر دارد . وامروز وضع بحرانی چنان است که بی اطمینانی به راه ادعایی آنها را( برعلاوه صد دلیل دیگر) ، نمیشود مطرح نکرد . راه حکمتیار به راه امریکایی حل معضلات افغانستان به رنگی جور میاید . بدا به حال راه نرفته وکمتر اندیشیده شده . به راهی که با استقلال درپیش گرفته میشود و دردورنمایش استقلال را نشان میدهد

در گوگل زیر عنوان حکمتیار را بر می گردانند.” این نشانی را بدون تاریخ نشر آن یافتم :

www.goftaman.com/daten/fa/articles/part12/article1810.htm

You may also like...