زبانِ خامۀ “شبگیر” را آوای آزادی‌ست

عزیز ایما

شبگیر پولادیان در دفتر بی‌ ماهی و ماه و موج شاعری‌ست که می‌توان گفت، اگر قصیده شعر روزگارِ ما باشد، در قلمرو شعر پارسی به سختی چند تنی را می‌توانیم‌ بیابیم که در جایگاه و در کنار او به فَخامتِ کلام چکامه‌سرایان بزرگ، قصیده‌سرایند.

A6b

پولادیان باور دارد که ماندگاری قالب‌ها به توانایی و به هنر بیان ما پیوند دارد و قصیده می‌تواند زبان نگرش نو و آزمون امروزی در داربست میراث ادبی گذشته‌گان و ادامۀ آن باشد.

می‌بینیم که کنارِهم آمدنِ گوناگونی‌ها در اَشکال قدیم و جدید، گاه زیبایی زمان ما را نیز می‌سازد. تا آن‌جا که آمیزش چندگونی و رنگارنگی، ساختارهای عمومی را هم می‌شکند و هم می‌سازد و می‌آفریند، نه حذف و ویرانگری محض. امروز در مهندسی هم با حفظِ زیبایی و نمای برون یادگارهای با عظمت گذشته‌گان، گاه فقط فضاهای درون دیوارهاست که دگرگون می‌شوند.

بی‌ ماهی و ماه و موج دو بخش دارد. بخشی که قرینه و قربت پولادیان با سخنسرایان بزرگ دیروز و امروزیان سخنپرور است. در بخش آغازین دفتر بیشتر با شعر دادخواه و معترض روبه‌رو ایم. پولادیان پیش ازین دفتر نیز تیرانداز و درفشدار پایه‌داری در دلِ پایتخت دیکتاتوری است. او آغازگر و ادامه‌دهندۀ “اضطرارنامه” است، شبنامه‌یی که نمایشنامۀ مسخِ سیمای سران “خلقی” نیز است. هموست که در بنیاد آزادی فرهنگ با یارانش و در برگ‌های مجلۀ روزن صدای ستمکش را در برابر ستمگر بلند می‌کرد.

شعر دادخواه و معترض پولادیان چون صدای مُصلِحی نیست که با لبخند به دیکتاتور و از بلندگوی او بلند شود و آنی را که به جنایت باور دارد به عنایت فرابخواند.

 صدای پولادیان، این تبعیدی وارسته، هنوز صدای غریبِ غربت‌های ماست!

You may also like...