صدای «پدرسوخته‌گان»

عزیز ایما
{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}
اندکی آبی بده من سوختم!
کودکم از کوی مولانای بلخی
جدِ من وقتی ازین‌جا می‌گذشت
کاروانِ هجرتش را هیچ‌کس آتش نزد
پیرِ نیشاپور پیشانی او را بوسه زد
گفت:
«این پسر روزی
آتشی بر خرمن عالم زند.»
های سعدی!
کو بنی آدم؟
اندکی آبی
کسی بر جانِ من آتش زده
عضو عضوم را به درد آورده‌است این روزگار!

You may also like...