طنز تکرار تاریخ

عتیق الله نایب خیل

ما مردمان عجیبی هستیم. همین که لحظه یی به آرامش دست یافتیم همۀ بدبختی های مان را فراموش می کنیم. یا همین که ورق تاریخ برگشت دیگر واقعات گذشتهٔ آن از صفحۀ ذهن ما پاک می شود و در حافظه ها باقی نمی ماند. به همین دلیل است که هر بار از همان سوراخی گزیده می شویم که نه تنها بارها گزیده شده ایم؛ بلکه سوزش زهر آن را نیز باربار تجربه کرده ایم. از گذشته درس نمی گیریم و آزموده را باز می آزماییم و می خواهیم با پا نهادن روی جاده یی که باربار آن را تا آخر پیموده ایم نتایج متفاوت بدست بیاوریم و این یعنی ساده لوحی. زیرا اگر صدبار دیگرهم جاده یی را که به ترکستان می رود طی نماییم بازهم به ترکستان منهتی می شود نه به کدام قصری از آرزوهای ما.

می دانیم که هیچ آینده یی بدون گذشته وجود ندارد و با درس گیری و عبرت از حال و گذشته است که می توان آینده را ساخت. گرچه یک بار زهر طالب را چشیده ایم؛ اما این بار تیزتر و کشنده تر خواهد بود. وقتی روی این موضوع فکر می کردم خبری را هم در یک سایت انترنیتی خواندم که مطابق آمار سازمان جهانی بهداشت در قارۀ افریقا همه ساله از هر ده نفر شش نفر شان از اسهال رنج می برند. خواستم بپرسم مگر چهار نفر دیگرشان از آن لذت می برند؟

در صورتی که مذاخرافات“* جرگۀ قطر به نتیجه برسد، از هر ده نفر یک نفری که موافق حکومت طالبانی است لذت خواهند برد، اما نُه نفر دیگر و بقیۀ مردم چی؟

سرنوشت آن ها مشابه داستان یکی از دوستانم خواهد بود که می گفت: «هیچگاهی آخرین وصیت پدرکلانم را فراموش نمی کنم که در اثنای بالا شدن بالای بام می گفت: احمق! زینه را تکان ندهیا این که هنگام سفر از پشاور به لاهور، به وسیلۀ سرویس های دولتی که خطر تصادفات ترافیکی بسیار بالا بود، می گفتند که: «با ما شاد بروید و شادروان برگردید

حال می شود سرنوشت نُه نفر دیگر را دانست. یا شاد از طالبان استقبال نمایند یا شادروان به مخالفت روی بیاورند.اما، در هر صورتش با شناختی که از طالبان کرام داریم حتمازینهٔ زیر پای مخالفین امارت را تکان خواهند داد؛ حتی زینهٔ همان هایی را هم که روی صفحۀ کاغذ نشان انگشت شان را گرفته اند و برای شان موقع آخرین وصیت را هم نخواهد داد. بار دیگر شاهد به دارکشیدن تلویزیون و رادیو خواهیم بود. می توان به عمق فاجعه پی برد که تا چه حدی چُقُر است و ما تا چه حدی از دانستن عواقب آن غافل هستیم. ترامپ در دورۀ ریاست جمهوری اش دعای خیر مردم را نبُرد و بعد از این نیز جزً نفرین و لعنت برایش نخواهد رسید؛ اما امیدوارم تومور خبیثه یی به نام زلمی خلیلزاد را هم با خودش ببرد.

ما از جهات بسیاری در جهان منحصر به فرد هستیم. منحصر بودن به فرد ما از جهت تکرار تاریخ هم اگر عیبی نباشد لااقل رنج آور است. زیرا تاریخ نیز به ما می خندد و طعنۀ تکرار خودش را می دهد. طعنۀ تکرارتاریخ طنز بسیار تلخ است.

***********************************************

*مذاکرات

You may also like...