گفتند این شیاد باز کدام بد کرده است، گفتم بگذارید یکبار دیگر تسلیم شدن این بزدل را خیر مقدم بگویم
نجیب بارور
شهرِ ویران را به دیدار تباهی آمدی
هان، نمیبخشم اگر بر عذرخواهی آمدی!
جامِ خون نوشیدی ای جلاد از پیر و جوان
ای عطشناکشته، دنبال صراحی آمدی؟
رقصرقصان با صدای اجنبی خواندی سرود
حالیا در کشورت با بیپناهی آمدی
ای که جز جنگ و کدورت در خیالاتت نبود
راه را گُم کردهای یا اشتباهی آمدی؟
«صلح» از سوی تو تشبیه است با «شیطان خوب»
واه دلقک با چه نیرنگ و فکاهی آمدی
آه قاتل با کدامین روی برگشتی بگو
غرق در معصیت و با بیگناهی آمدی
ای غلامِ حلقه در گوش، ای اجیرِ بدنهاد
با چنین اوصاف بهر پادشاهی آمدی
یکطرف بنبست وجدان، یکطرف مقتولها
انتخابی نیست وقتی در دوراهی آمدی
نزد نوکرها نمیدانم ولی در نزد ما
با سیاهی رفتهای، با روسیاهی آمدی