پرتو نادری نعیم فراشری (۱۸۴۶ – ۱۹۰۰) در شعر «ماه» گفتوگویی دارد با مهتاب. در بیتهای نخستین به توصیف ماه میپردازد و روشایی ماه را سرچشمۀ همیشهگی الهام شاعران میداند. از کجا میآیی ای دخت سمابا چنین تاب و چنین ناز و اداچشم و دیدار و نگاهت دلبر استنورت از هر نور دیگر بهتر استپرتوت الهام جمله شاعرانچهرۀ تو رهبر صاحبدلان تخیلات، ص ۳۸ پس از این ... بیشتر بخوانید »
نوروز …
پرتونادری پس از تخریب تدیسهای بودا در بامیان، نشریۀ تندرو پاکستانی « ضرب مومن» سالنمایی را به نشر رساند زیرنام «بت شکن کلندر». ضرب مومن پیش از این درکابل نیز چهره نموده بود، چنان که در نخستین روز های رسیدن طالبان به کابل، بر دیوارهای خون آلود و زخمین کابل نوشته بودند:« کامیابی مبارک هو!». ضرب مومن درسال نمای خود تخریب تندیسهای بودا را به خوانندهگان ... بیشتر بخوانید »
حبیب الله بهجت و گامهای نخستین به سوی نوگرایی
پرتو نادری سید حبیبالله بهجت، یکی از پیشگامان شعر آزاد عروضی یا نیمایی در افغانستان است. او از چهارپاره آغاز کرد و رسید به شعر آزاد عروضی. از بهجت سه شعر به نامهای « پندار آن شب»، « شکست هوس» و «جام هوس» در کتاب «نوی شعرونه / اشعار نو » آمده است. این هم شعر « پندار هوس» که در قالب چهارپاره سروده شده است. دیدم به خواب، دوش رخ نازنین توتابندهتر ز چهرۀ مهتاب شامگاهچنگی زدم ... بیشتر بخوانید »
شکیلا عزیززاده، یاد از هیچ
پرتو نادری روزی از روزهای سال ۲۰۰۴ عیسایی بود که یکی از خبرنگاران هالندی در دفتر بی بی سی در پشاور به دیدار من آمد. بستۀ کوچکی را به من داد. در بسته دو جلد کتاب بود زیر نام «یاد از هیچ» از شکیلا عزیززاده. شاعر را نمیشناختم؛ اما برایم بسیار خوشآیند بود که هموطنی از سرزمین دوری کتابش را برای من فرستاده است. ... بیشتر بخوانید »
مهستی گنجوی بزرگبانوی شعر
پرتو نادری مِهستی آن ماهبانو یا بزرگبانوی شعر، در اواخر سدۀ پنجم و اوایل سدۀ ششم هجری میزیست.زادگاه او شهر گنجه است؛ ولی در روایتهایی او را به نیشابور، بدخشان و خجند نیز نسبت داداند. در پیوند به زندهگی مهستی روایتهایی زیادی وجود دارند؛ اما چنین روایتهایی ما را نه تنها در امر شناخت جزییات زندهگی او کمک نمیکنند؛ بلکه ... بیشتر بخوانید »
در سوگ استاد نگارگر
پرتونادری در میمانی که در مرگ چنین دوست دانشمند، حکیم، فلسفهدان، شاعر، نویسنده، اهل عرفان، پژوهشگر وخبرنگار و صاحب دها خوبی دیگر چه بنویسی و چه بگویی!این همه تعارف دوستانه نیست. او شخصیتی داشت چنان رنگینکمانی با امواج رنگین بسیار!با دریغ که این رنگینکمان روشن در آن سوی تپههای رازناک مرگ فرو نشست و آسمان تاریک روزگار ما تاریکتر شد.انسان وارستهیی ... بیشتر بخوانید »
به آن بودای دانای روزگار ما
به داکتر ولی پرخاش احمدی پرتونادری نخستین بار نام « پرخاش احمدی» را در انجمن نویسندهگان افغانستان از زبان پویا فاریابی، شنیدم. دهۀ شست خورشدی بود.در آن روزگار انجمن رشته دورههای آموزشی را در زمینههای ادبیاتشناسی، نقد شعر و داستان و فنون ادبی و چیزهای دیگری برای نسل جوان راه اندازی میکرد. دانشجویان و دانشآموزان علاقهمند از دانشگاه کابل و لیسههای شهر کابل در این ... بیشتر بخوانید »
خیام شاعر پرسشگر
خیام ذهنی دارد پر از پرسش. میخواهد بداند؛ خداوند که این همه هستی را، انسان و زیبایی را آفریده، پس چرا دوباره آنها را از میان بر میدارد و به تعبیراو این کوزه گر دهر که این جام لطیف و زیبا را ساخته، پس چرا آن را بر زمین می زند و نابود می کند؟ این جام لطیف استعارهیی است برای ... بیشتر بخوانید »
کار نا تمام امیر عبدالرحمان را تکمیل میکند!
پرتو نادری آببرده به هر سویی دست میاندازد، چون در تلاش رهایی خود است. امروز باز دیگ جوشان غیرت افغانی حکیمالحکما سر ریزه کرده و فریا زد: من امریکاییها را بیرون کردم، از خودگذری کرد، نگفت شکست دادم و این پرسش را مطرح کرد که آیا طالبان میتوانند بگویند که خط دیورند را نمیپذیرند؟ هر زمانی که سیاستگران فریبکار افغانستان برای منافع ... بیشتر بخوانید »
دو یادداشت از برگهء پرتو نادری
وقتی این گزارش تلخ و خونین پخش شد که طالبان خانههای 400 خانوادۀ بدخشانی در کندز را ویران کرده و داراییهایشان را به یغما برده اند. شماری را هم تیر باران کرده اند به یاد این گزارش تلخ زنده یاد غبار افتادم که تاریخ تکرار میشود. دیروز مثلث سیاه و فاشیستی نادر، هاشیم و شاه محمود، یک چنین جنایتی چنیگزی ... بیشتر بخوانید »