پرتو نادری مِهستی آن ماهبانو یا بزرگبانوی شعر، در اواخر سدۀ پنجم و اوایل سدۀ ششم هجری میزیست.زادگاه او شهر گنجه است؛ ولی در روایتهایی او را به نیشابور، بدخشان و خجند نیز نسبت داداند. در پیوند به زندهگی مهستی روایتهایی زیادی وجود دارند؛ اما چنین روایتهایی ما را نه تنها در امر شناخت جزییات زندهگی او کمک نمیکنند؛ بلکه ... بیشتر بخوانید »
فروغِ ظاهر
شکرالله شیون به شمس تبریزی گفتند که سال نوت مبارک .گفت : ایام در گذرند ، مبارک شمایید . میخواستم گزارشی بدهم از سالی که فردا پار میشود اما «نحس در گذر »تا کنارم رسیده است ، میخواستم بخوابم تا مگر در خواب بگذرد مگر نحس در بسترم نشسته و در حال جان دادن است ، مرگش را با فروغِ ظاهر جشن میگیرم . کتابخانه ام با مجموعه ... بیشتر بخوانید »
در بزرگداشت از بانوی غزل داکتر حمیرا نکهت دستگیرزاد
به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت محفلی به همت محمد عمر عدیل و سایر اعضای خانوادهٔ مرحوم بانو نکهت گزارش ویدیویی از انتشارات شاهمامه، هالند بخش نخست: بخش دوم: بخش سوم: بخش چهارم: بخش پنجم: بیشتر بخوانید »
در سوگ استاد نگارگر
پرتونادری در میمانی که در مرگ چنین دوست دانشمند، حکیم، فلسفهدان، شاعر، نویسنده، اهل عرفان، پژوهشگر وخبرنگار و صاحب دها خوبی دیگر چه بنویسی و چه بگویی!این همه تعارف دوستانه نیست. او شخصیتی داشت چنان رنگینکمانی با امواج رنگین بسیار!با دریغ که این رنگینکمان روشن در آن سوی تپههای رازناک مرگ فرو نشست و آسمان تاریک روزگار ما تاریکتر شد.انسان وارستهیی ... بیشتر بخوانید »
به آن بودای دانای روزگار ما
به داکتر ولی پرخاش احمدی پرتونادری نخستین بار نام « پرخاش احمدی» را در انجمن نویسندهگان افغانستان از زبان پویا فاریابی، شنیدم. دهۀ شست خورشدی بود.در آن روزگار انجمن رشته دورههای آموزشی را در زمینههای ادبیاتشناسی، نقد شعر و داستان و فنون ادبی و چیزهای دیگری برای نسل جوان راه اندازی میکرد. دانشجویان و دانشآموزان علاقهمند از دانشگاه کابل و لیسههای شهر کابل در این ... بیشتر بخوانید »
در سوگ استاد اکبر سنا
پرتو نادری استاد محمد اکبر سنا غزنوی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر عرصههای ادبیات و دانشهای ادبی به عمر هشتاد و یک سالهگی به تعبیر عارفان خرقه تهی کرد. او دیروز پنجشنبه، بیست و هفتم جوزای 1400 خورشدی، از این خاکدان سوگ، چشم پوشید و رفت تا به گفتۀ عمر خیام با هفت هزار سالهگان سر به سر شود. ماه قوس ... بیشتر بخوانید »
اردیبهشت ماه
زادروز شاعر را خجسته میپنداریم، شاعری که چون اند بانوی دیگر این سرزمین دستانش بر آسمان سخن نوشت و تصاویر و تخیل های بکر کلامش را نقش نگارین باغاستان اندیشه و خرد نمود و به جاودانگان پیوست. یاد داکتر حمیرا نکهت دستگیرزاده گرامی باد اردیبهشت زادم همباور زمینمباعشق همسرودم با عشق همنشینم دریاست در صدایم وقتی که می سرایمآزاده و رهایم ... بیشتر بخوانید »
مبادا تاریخ وارونه گردد…
خامه در برابر کابوس Jasmina SopovaMarch 2002 برگردان: سیاسنگ سپوژمی زریاب در 1949 در کابل به دنیا آمد و از هفده سالگی به پخش داستانهای کوتاه [در رسانهها] آغاز کرد. میگوید: “گرایش به ادبیات را از پدرم گرفته ام. مرد بیمانند بود. نمیگذاشت احساس کنم که تنها دختر هستم و بس. مرا نه به کاری وادار میساخت و نه از آن بازمیداشت. کودک بودم و تلویزیون [در افغانستان] نیامده بود. پدرم شبانه سرودهایی ... بیشتر بخوانید »
مادر را گرامی میداریم
و این روز را به همه مادران تهنیت میگوییم. در آستانه روز خجستهٔ مادر، کتاب ارزشمند «ارزش غذا و بیماری های ناشی از سؤ تغذی»، نگارش بانو کریمه ولی نادری را به مادران عزیز و هر آنکه با پرورش و تغذیهٔ کودکان سروکار دارد، هدیه می نماییم. جا دارد سپاس ویژه از بانو کریمه ولی نادری نماییم که اندوخته ها ... بیشتر بخوانید »
داکتر خالده فروغ
و شهرِ بیآدم، مارهای زخمی داشتکه خانه خانهش دیوارهای زخمی داشتو شهرِ بیآدم دام بود از دیوارمیان دیوارش سارهای زخمی داشتنه یوسفی داشت نی سایهٔ زلیخاییفقط همین که بازارهای زخمی داشتهمیشه این شهر از ازدحامِ آهن و خونبه هر خیابان دیدارهای زخمی داشتسرودِ غم؛ اما با شکوه جاری بوددر این دیار که گیتارهای زخمی داشتشعارِ کوشش بیهوده بر زبانش بودکه ... بیشتر بخوانید »