طلوع
غروب را تماشا میکردم
تو
آفتابیدی
**
بار
میوه ماه
بر شاخۀ خشکِ درختِ خانه
شبِ یلدا
**
عصیان
تو حوا شدی
اما من
آدم نشدم
**
سجده
تا معبد
ازینجا راهی نیست
بیا در برابر هم سجده کنیم!
**
تنها
شب ماه را دیدم
تنها
خندیدم
**
نقش
دلم
بر نقشِ دیوار تپید
میانِ آن همه زیباروی
**
گذشتن
پیرمردی از پل گذشت
نوجوانی از جان
در هنگامۀ جنگ
**
تماشا
همه سوار میگذشتند
تنها من
برای دیدنت پیاده شدم
**
شب
آمدم
خواب بودی
رفتم
بیدار نشدی
**
وعدهگاه
تمامِ کوچه را گشتم
نبودی
گریسته برگشتم
**
فاصله
میان ما
دو نفس فاصله است
اول و آخر
**
یأس
وایِ دلم
به آن دیوارِ سنگی سخت
نچسپید گِلم
**
غروب
بانگِ مغرب
پروازِ کبوتران
آفتابِ پشتِ کوه
**
رؤیا
در زندان
رؤیای مان
آزادی بود
**
بدرود
نگاهش
روایتِ تلخِ تنهایی داشت
رفت
**
زیستن
نمُردم به آسانی
تن به سختی زیستن دادم
**
عبور
نسیم کوهستان
عطرِ گلهای کوهی
کسی از بلندا میآمد
**
راز
گرانبها گهری
در شتاب گُم میشد
آهسته میخرامید
**
ایستگاه
دوتا به هم پیوستند
دوتا از هم جدا شدند
ایستگاه آخر
**
رقص
شاخهها میرقصند
چک چکِ باران
سرودِ باد
**
بازدید
کودکان پیر شده اند
سنگبناها
همه در جاهاشان سنگین
**
خسوف
شب
نورِ ماه را
گرفتی
**
بنبست
میرفتم
اما
راه نبود
**
خود
فقط خود را دیدم
ترسیدم
**
چکاد
درفشم را کوبیدم
آه
باید برگردم
**
اندیشه
پرندۀ نشسته روی شاخه
میاندیشد
در غروب
**
بوی تعبیر
بوی تعبیری داشت
نسیم سحر
بیدارم کرد