میلاد فروَش
داکتر عبدالله عبدالله رییس اجراییۀ دولت وحدت ملی به تاریخ دوم قوسِ سال 1394 در نشست شورای وزیران گفت که حزبالتحریر به صورت آشکارا مردم را به فعالیت های تروریستی تشویق میکند. آقای عبدالله همچنان گفت که در حقیقت این حزب شاخۀ غیرنظامی احزاب تروریستی است که مردم را به فعالیتهای هراسافکنانه تشویق میکند. در مورد مخاطبانِ فعالیتهای حزبالتحریر نیز آقای عبدالله اینگونه ابراز نظر کرد: «فعالیتهای خود را بین جوانان، دانشجویان و مردم عوام تبلیغ میکند. او همزمان گفت که این کار به صورت وسیع و گسترده انجام میشود.» زمانی که آقای بصیر سالنگی والی ولایت پروان بود، حزبالتحریر را خطرناکترین گروه بعد از القاعده خواند و از فعالیتهای این گروه در پروان اینگونه ابراز نگرانی کرد: «حزبالتحریر از جمله احزابی است که میخواهد مردم را به مشکلات سه دهۀ گذشته برگرداند و این حزب همکار القاعده است.» و همچنان آقای بصیر سالنگی اضافه کرد که این حزب در صدد احیای خلافت اسلامی است و مخالف برگزاری هر نوع انتخابات. وهمچنین در زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال 1393 حزبالتحریر در ولایت هرات در گاهنامههای غیرقانونیاش در مورد انتخابات اینگونه ابراز نظر کرده بود: «هر گونه شرکت مردم افغانستان در انتخابات پیشِرو، حرام بوده و مردم نباید به پای صندوقهای رای بروند.» و همچنان نویسندههای حزبالتحریر در گاهنامۀ شماره ۱۷ خود نوشته بودند که نظام مبتنی بر دموکراسی حرام میباشد و باید برچیده شود.
حزبالتحریر حزبی اسلامگراست که در سال ۱۹۵3 میلادی در بیتالمقدس توسط روحانی فلسطینی تقیالدین النبهانی درس خواندۀ دانشگاه الازهر مصر، تأسیس شده است. این سازمان خود را مکلف به تأسیس دوبارۀ خلافت اسلامی میداند و دموکراسی را فریب میخواند. این حزب ادعا میکند که برای بازگشتِ زندهگی اسلامی در سرزمینهای اسلامی، از طریق تأسیس دوبارۀ «خلافت» تلاش میکند. برخی کشورها این سازمان را تروریستی دانسته و در برخی کشورها فعالیت آن به دلیل اتهامِ دست داشتن در خشونتها ممنوع است. حزبالتحریر علاوه بر کشورهای اسلامی، در اکثر کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز فعال است. شکی وجود ندارد که احزاب قانون حق دارند و میتوانند نقش پایه را در یک نظام بازی کنند و داشتن احزابی با معیارهای اساسی، به نحوی سهم و حضور مردم در قدرت و سیاست و نیز تمثیل ارادۀ مردم و نمادی از مردمی و دموکرات بودن نظام است. احزابی که توسط مردم ایجاد و اکثرن توسط مردم رهبری و اداره میشوند؛ بدون شک در ساختار سیاسی و اجتماعی نظامها تأثیرگذار و در رسیدن به یک جامعۀ سروسامان یافته، بس مهم و سرنوشتساز خوانده می شوند. حزبالتحریر، یکی از احزابی است که همواره با راهاندازی پروپاگندها و ذهنیتسازیها، در مخالفت با دولت افغانستان، فعالیت و پیکار میکند. این حزب از سال 2003 به این سو در افغانستان فعالیت دارد و صاحب نشرات گسترده است. فعالیتهای این حزب از سایت رسمی گرفته تا نشرات چاپی؛ جلسات مخفی و علنی، حتا تا مرز کنفرانسهای خبری وسعت دارد. از اینکه اساسیترین شعار این حزب، کار کردن روی خلافت اسلامی است، کشورهای اسلامی، در گزارشهای رسمی این حزب، «ولایت« خوانده میشوند.
این حزب که به گمان اغلب، وجه تسمیۀ آن برگرفته از میدان مشهور «التحریر» مصر است، در اکثر کشورهای جهان، به ویژه در کشورهای آسیای مرکزی فعالیت دارد. اعضای این حزب معمولن اهل دانشگاهها و امامان مساجد هستند (به جز رهبران ارشد و نمایندهگان ساحوی) که به گونۀ داوطلب کار میکنند. این حزب از بدو تأسیس تا حال در کشورهای مختلف وارد مبارزات (جهاد) برای تغییر نظامها و براندازی نظامهای دموکراسی شده است. برنامهریزی مدیران اصلیِ این حزب با شیوههای مختلف از جمله تحریک احساسات دینی، توانسته در حلقههای «دعوتگران و مبارزان»، جوانان را جلب و جذب کند و از اینرو جوانان خونگرم در زمینۀ توسعه و رشد این حزب از هیچ تلاشی دریغ نکردند و بارها خبر کشته شدن افراد دعوتگرِ متعلق به این حزب، در کشورهای مختلف، در رسانهها پخش و نشر شده است. چنانچه در اعتراض به شکنجه کردن اعضای این حزب در کشورهای اوزبکستان و قرغیزستان و پاکستان؛ اعتراضها از آدرس افراد وابسته به این حزب، به گونۀ گسترده، دامنِ رسانهها، به ویژه نشرات مربوط به این حزب را گرفت. افراد فعالِ این گروه بر حسب سلیقۀ خود قانون وضع میکنند و تفسیر حدیث و آیت را خود میسازند و به خوردِ دیگران میدهند. به بیانی مختصر میتوان مدعی شد که آنان با همه جناحهای اسلامی و غیراسلامی سر ناسازگاری دارند و خوانش و تفسیرشان از دین، منحصر به فرد، متفاوت و تندروانه است. پس از اینکه در سال 2003 میلادی شاخۀ حزبالتحریر وارد افغانستان گردید، به سادهگی این گروه توانست موردِ پذیرش روحانیونِ مساجد، قرار بگیرد. چندی بعد این گروه با شعارهای اسلامخواهی به سراغ استادانِ دانشگاهها بهویژه استادانِ دانشکده های شرعیات رفت. خیلی زود توانست خیلِ عظیمی از استادهای دانشکدههای شرعیات در کشور را با خودشان همراه کند و اینگونه گروه افراطی حزبالتحریر رونق بیشتر یافت. استادانی که عضویت گرفتند؛ تا پای جان در خدمت امیال و آرزوهای این حزب قرار گرفتند و از هیچ تلاشی برای رشدِ بیشتر حزبالتحریر دریغ نکردند و روند همکاریشان را با جلب و جذب بیشتر دانشجویانِ شرعیات ادامه دادند. بعد از آن دانشجویانِ دعوت شده با خونگرمی تمام به «دعوت» دیگران پرداختند. هر چند بسیاری از دعوتگران جوان این حزب نمیدانستند که در پشت پردۀ داعیۀ اسلامخواهی حزبالتحریر چه اهداف سیاسی پنهان شده است، معذالک برای به کرسینشاندن هدفی که مأمور شده بودند (احیای دین اسلام و سنت نابِ محمدی) متهورانه مبارزه میکردند. یکی از مشکلات حزبالتحریر، تناقضاتی است که دامنگیر آن شده است. حزبالتحریریها در حالی که مخالفِ جنگ مسلحانه بوده و حتا در مقاومت علیه اسراییلیها هیچگاهی سهم نگرفته و جبهات مقاومت فلسطینی را پیوسته نکوهش نمودهاند؛ در اینسوی جهان اسلام از جهاد و مجاهدین ذکر به عمل آورده و حتا طالبانِ افغانستان را مجاهد میخوانند. از همه جالبتر اینکه در این شب و روز طبلِ برداشتنِ خط دیورند و وحدت اسلامی میان افغانستان و پاکستان را میکوبند؛ وحدتی که مزهاش را در زمان طالبان چشیدیم. خواجه بشیر احمد انصاری در جایی از مقالۀ «نیمنگاهی به التحریر» چنین نگاشته است: «حزب تحریر از یکسو همه نظامهای سیاسی اعم از پارلمانی و غیر پارلمانی را نظامهای کفری دانسته و اشتراک در آن را گناه میپندارد؛ ولی با آنهم، باری عضوی از اعضای خویش را که علی فخرالدین نام داشت، به پارلمان لبنان فرستاد و احمد داعور را به پارلمان اردن.
حزب تحریر در حالی که مؤسس خویش را مجتهد مطلق مینامد، ولی در صفحۀ ۷۶ رسالۀ «الفکر الاسلامی» این صفت را از پیامبر اسلام سلب نموده مینویسد: «لایجوز فی حق الرسول أن یکون مجتهدا» یعنی این درست نیست که پیامبر اسلام را مجتهد بدانیم. بیخبر از اینکه دانشمندان مسلمان از جمله شافعی و ماوردی و احمد و مالک و ملا علی قاری و کمال بن همام رحمهمالله و دیگران میگویند: «ان علی الانبیاء علیهم السلام ان یجتهدوا مطلقا» یعنی: پیامبران الهی علیهمالسلام دارای حق اجتهاد مطلق بودهاند.» التحریر، میراثدارِ فتواهای عجیب و غریب نیز هست. فتواهای بینانگذار این گروه تنها در دایرۀ خلافت خلاصه نشده، بلکه عرصههای مختلف زندهگی را درنوردیده. یکی از فتواهای شیخ نبهانی مربوط به تصویر و عکس میشود. نبهانی در رسالۀ «شخصیتِ اسلامی» مینویسد: «اگر تصویر انسان یا حیوانی با دست رسم شود، حرام است؛ ولی اگر کسی عکس همان انسان یا حیوان را با کمرۀ عکاسی بگیرد، آن عمل جایز است و مشکلی ندارد.» در نهایت شیخ نبهانی مینویسد: «تصویری را که خدا حرامِ حرام قرار داده است، آن رسم و نقاشی است که انسان آن را خودش انجام میدهد، اما تصاویری که توسط آلۀ فوتوگرافی انجام میگیرد، شامل این امر نبوده و جزو تصاویر حرام نه بلکه مباح به شمار میرود.» اصل دیگری که حزبالتحریر بر آن تأکید مینماید، مبدای «نصرت» است. به این مفهوم که این حزب از رژیمهای مختلف و رهبران دنیا میخواهد که قدرت را به ایشان تسلیم نمایند تا خلافت را تأسیس کنند. تجربۀ حزب تحریر در این زمینه، بیانگر سادهانگاری قضایا و ندانستن طبیعتِ قدرت در روانشناسی انسان و برداشتی سادهلوحانه از کشمکشهای سیاسی است. آنها در سال ۱۹۷۸ میلادی از رژیمهای عراق و سوریه که در نظر حزب تحریر رژیمهای کافر به حساب میآمدند، خواستند تا خلافت را اعلام نمایند، چنانکه همین دعوت را از معمرالقذافی رهبر لیبیا نیز کردند.
گزارش های دقیقی وجود دارند که حزبالتحریر اندک اندک طی سالهای اخیر به پناهگاه منتقدان، ناراضیان ودادخواهان تندرو مبدل شده است. رهبری و تشکیلات حزبالتحریر به همان اندازهیی مرموز و به چشمنیامدنی است که دیدن چهرۀ حقیقی ملا عمر تا امروز، حسرت به دل دوستان ودشمنانش نشانده است. اکنون حزبالتحریر و طالبان به عنوان دو رقیب پرنفوس در صحنۀ کابل و دیگر شهرهای کشور به جلو میروند. بر بنیاد دیدگاه سنتی، دانشگاهها علیالاصول، به حیث گاهوارۀ روشنگری، اعتدال، ترقیپسندی و کسب علوم پیشرفته تعریف شده است. نسلهایی که قلوبشان برای رهایی از چنگ مذلت و فقر میتپد، سر از اجتماع فکری و مدنی دانشگاهها بیرون میکنند و کارزار نجات را از همین بستر میآغازند. اما واقعیت جدید در دانشگاه کابل و دیگر نهادهای آموزش عالی کم و بیش حضور پررنگ تحرکات گروههایی از نوع حزبالتحریر و طالبان را گواهی میدهد.