-عزیزالله ایما-
آنچه را که از زبان نادیه مراد شنیدیم، از زبان دخترک سیزده سالۀ کاپیسایی نتوانستیم بشنویم. دخترکی که طالبان حتا بر جسدِ بیجانش هم تجاوز کردهبودند.
آنچه را که از زبان نادیه مراد شنیدیم، از زبان زنانی که از شمال در باربریها به سوی شرق بردهشدند، هرگز نشنیدیم.
آنچه را که از زبان نادیه مراد شنیدیم، از زبان زنی که عریضهش را پنهانی به رییسجمهور برد – و از تجاوزات صورت گرفته خون گریسته حکایت کرد و پاسخ شنید که “ننگ و غیرت ما ایجاب نمیکند که این گپها را به زبان آوریم” – هرگز نشنیدیم.
آنچه را که از زبان نادیه مراد شنیدیم، از زبانِ زنانِ صورتی ولایات مرکزی، آنهایی که موفق به افگندنِ تن در عمق درهها و رودخانهها نشدند، نشنیدیم.
آنچه را که از زبان نادیه مراد شنیدیم، از زبان زنانی که پس از تجاوز سنگسار شدند، گلوله به فرقهاشان شلیک شد و در آتش خودسوزی سوختند، هرگز نشنیدیم.
اینجا در درون این غیرتکده، هیچ نادیه مرادی لب به سخن نخواهد گشود. اینجا نادیه مرادها در آتشِ ننگ و اعتبار مردان همیشه خواهند سوخت و هرگز لب به سخن نخواهند گشود!