سروده هایی از لیلا تیموری

مي كشم نقش دل از ديدهٔ ويرانه عشق 
مي سپارم به سخن اين دل ديوانهٔ عشق
نيمه شب با گل انديشه و نقاش خيال 
می كشم لانه بر اين دل بی خانهٔ عشق
رسم دنيا نه چنان بود كه در باغ حضور
بنهم سر به سر ِ شانهٔ جانانهٔ عشق 
نرسيدم به تو از بسكه شنيدم كه مرو 
چه عجب سوخت پر ِبيكس ِپروانهٔ عشق
ناله موزون ز نهانخانه دل می خيزد 
شب ِ تنهايی و دنيايی غريبانهٔ عشق 
حيف عمری كه سپرديم به رنجبر رسوم
نچشيديم شراب از لب پيمانهٔ عشق 
زنده گی خواب خوشی بود كه بر بام خيال 
تو رسيدی و شدم ليلی افسانهٔ عشق

 از نگاره های بانو لیلا تیموری

***

چكنم اگر به هوای دل ، هوس ترا نبرم عجب 
به رهی كه دل برود چنان ، ز پی اش چه در بدرم عجب
دل سركش و دل عاشقم دل شاعر ِسخن آورم 
منم آن پرنده ي مست ِ دل نسرايم و نپرم عجب
پر آرزو سر جستجو به كجا كجا كه نمی رود
به نفس نفس ، به جهان تو نشود اگر گذرم عجب
نشود اگر تو به خاطرم برسی و گل نكند سخن 
به زبان من تو نشسته ای ، همه از تو ُپر اثرم عجب
سر عشق من به كجا رسد كه رسيدنش نرسيدنست
غم ليلی و غم عشق او ، به متاع جان نخرم عجب
زنده گی خواب خوشی بود كه بر بام خيال 
تو رسيدی و شدم ليلی افسانه عشق

You may also like...